روایتی از زندگی اکبر فلاح
از دروازه غار تا دروازه غار
به گزارش صدای کشتی اکبر فلاح همه آنچه از کشتی به دست آورده بود در اختیار نوجوانان و جوانان جنوب شهری گذاشت و آنها را با دانش و تجربه و اخلاق پهلوانی آشنا ساخت. چرا که احساس میکرد دین بزرگی دارد که باید آن را حتما ادا نماید. حق اکبر فلاح خیلی بیشتر از یک مدال طلا و یک مدال نقره جهان بود شاید اگر ورزش ایران درست اداره می شد فلاح می توانست بارها و بارها قهرمان جهان و المپیک شود اگر فلاح مورد بی تفاوتی ها و نامهربانی ها قرار نمی گرفت. می توانست چهار بار دیگر به مدال طلا برسد. اما هر سال بدتر از سال قبل با او رفتار کردند.
کودکی اکبرفلاح
اکبر فلاح در سیزدهم شهریور ماه ۱۳۴۵ در میدان غار تهران به دنیا آمد و دوران ابتدایی را در مدرسه شهاب الدوله گذراند و وارد مدرسه راهنمایی میرهادی در خیابان مولوی شد و دوران دبیرستان را در مدرسه ای در فلکه چهارم خزانه به اتمام رسانید.
او در مورد علاقه خود به ورزش کشتی و آغاز راه خود گفته است: ده ساله بودم که به ورزش کشتی روی آوردم چندین دلیل انگیزه ام را برای کشتی گیر شدن زیاد می کرد و باعث می شد در تمرینات سخت خسته نشوم یکی اینکه برادر بزرگترم اصغر به این ورزش علاقه مند بود و می خواست مراحل قهرمانی را طی کند. او تلاش خود را کرد ولی به آنچه که می خواست نرسید و نتوانست به طور حرفه ای آن را دنبال کند.وهمین علاقه اوباعث شد در من انگیزه ای ایجاد کند.دوم اینکه پدرو مادرم به کشتی علاقه مند بودند وآن را ورزش پهلوانی می دانستند.وجود اقای محمد رضایی که از قهرمانان کشتی بود ودرمحل ما زندگی می کرد و به اصطلاح بچه محل ما بود خود باعث گردید که علاقه من به کشتی بیشتر شود و این علاقه وانگیزه باعث شد درسال ۱۳۵۵که بیش از ده سال نداشتم به باشگاه کارگران بروم و ثبت نام کنم.
در مکتب اصغر مهرآموز و غلامرضا نظری
روزی که در باشگاه کارگران روی تشک رفت ؛ اصغرمهر آموز و غلامرضا نظری تمرین و هدایت بچه ها را بر عهده داشتند.غلامرضا نظری که بعدها در جنگ تحمیلی مفقودالاثرشد تمرین او و سایر بچه ها را به عهده داشت واکبرحدود چهارسال زیر نظر او تمرین کرد.
قهرمان در ابتدی کار
اکبر از همان شروع کار از خود علاقه زیادی نشان داد وخیلی زود توانست با فنون ورموز مقدماتی کشتی آشنا شود.همانطور که خودش می گوید همه هوش و حواس خود را در راه کشتی قرار داده بود. درسال۵۷ وزنش بیست و شش کیلو بود،در مسابقات نواحی آموزشگاهی تهران شرکت کرد که در آن نوجوانان برای تیم ملی انتخاب می شدند ،وی در وزن سی کیلو گرم مقام اول را کسب نمود و در تیم ملی نوجوانان جا گرفت ؛ قرار بود برای مسابقات به عراق بروند اما بخاطر ناآرامی های اوایل انقلاب از اعزام این تیم صرف نظرشد.
او بعدها از آن روزها و حال و هوای کشتی خاطراتی جالبی را با خبرنگاران در میان گذاشت:بعد از آنکه سفر به عراق لغو شد انگیزه ام رااز دست ندادم و تمریناتم را ادامه دادم و در وزن های ۳۲ و ۳۵ و ۳۸ کیلوگرم هم کشتی گرفتم و حتی یکبار در فینال رقابت های قهرمانی نوجوانان کشوربه مجید ترکان باختم،البته ترکان دو سه سال از من بزرگتر بود.تا اینکه در سال ۵۹ در مسابقه قهرمانی نوجوانان ۱۳ و ۱۴ سال کشور همه ی حریفان را بردم و قهرمان کشور و ستاره مسابقه ها شدم. قرار شد نفرات برتر را به مسابقات نوجوانان جهان که درسوئد برگزار می شد اعزام نمایند که فدراسیون کشتی با کمبود بودجه روبه رو بود و ما را از اعزام به مسابقات محروم کردند این دومین بار بود که انتخاب می شدم ولی برای مسابقات برون مرزی اعزام نمی شدم سپس خودم فکر می کردم بد شانسم و هیچوقت رنگ خارج را نخواهم دید.
در سال های اول انقلاب تعداد مسابقاتی که برگزار می شد کم بود و من مجبور بودم هرجایی که مسابقه ای برگزار می شد شرکت کنم. در مسابقه های انتخابی جام تختی سال ۶۰ در مرحله ی اول همه را در وزن ۴۸ کیلوگرم بردم. در مرحله ی دوم در میان۶ نفر برتر بودم و فقط به کشتی گیرشیراز آل محمد ویک حریف دیگر باختم،اما برای چند نفر کشتی گذاشتند که امیرتهرانی حاضر به مسابقه نشد و من برای حضور در جام تختی انتخاب شدم. من کم سن و سال ترین کشتی گیر اردو بودم و هیچ کس فکر نمی کرد من بتوانم با بهترین ۴۸کیلوگرمی های ایران کشتی بگیرم.در آن مسابقات در دور اول استراحت کردم و در دور دوم با سعید اینانلو روبه رو شدم. اینانلو به تازگی قهرمان جوانان آسیا شده بود و اسم ورسمی به همه زده بود اما من هم خوش روحیه بودم و اورا شکست دادم. در دور دوم با نادر نکویی روبه رو شدم وبا فن سگک او ضربه فنی شدم در دور سوم روبه روی بهترین ۴۸کیلوی ایران یعنی محمد بزم آور قرار گرفتم که با ضربه فنی شکست خوردم و در میان بهترین ۴۸ کیلوهای این مسابقات مقام پنجم را کسب نمودم و از اینکه پای سکوی چنین نام آورانی ایستادم خوشحال بودم.
نایب قهرمان جوانان کشور
فلاح در ۱۷ سالگی در مسابقات قهرمانی جوانان تهران اول شد و به مسابقات کشوری رفت.در آنجا تا فینال پیش رفت ،قبل از مسابقه نهایی بر غلامرضا محسنی که از خوب های کشتی کشور دروزن ۵۷کیلوگرم محسوب می شد۱۳بر ۳۲پیروز شد ولی در فینال به سیاوش نوری باخت و مدال نقره گرفت.
پوشیدن پیراهن تیم ملی
درسال ۶۵ طبق نتایج ثبت شده نام محمد کوشکی از لرستان به عنوان قهرمان سال ۶۵ کشور ثبت شده است اما حقیقت این است که در آن مسابقه اکبر فلاح قهرمان شد. وقتی در فینال رقابت ها بر محمد کوشکی پیروز شد و داور دست اورا به عنوان فرد پیروز بالا برداما کوشکی روی تشک نشست و پایین نیامد واعتراض لرستانی ها به رای داور باعث شد که مراد علی شیرانی رئیس وقت فدراسیون کشتی به او بگوید اجازه بده قهرمانی کوشکی اعلام شود ولی مطمئن باش ملی پوش کشتی ما تو هستی.اکبر به احترام شیرانی اعتراض نکرد و شیرانی همان طور که وعده داده بود اکبر فلاح را در وزن ۶۲کیلو گرم به جام لایپزیک آلمان شرقی فرستاد تا صاحب تجربه بیشتری شود .اکبر فلاح در آن مسابقات مدال نقره گرفت.
مدال برنز بازی های آسیایی
روند روبه رشد جوان جنوب شهری کشتی تهران همچنان ادامه داشت. او در وزن ۶۲کیلو به عنوان نماینده کشتی ایران برای حضور در بازی های آسیایی ۱۹۸۶سئول انتخاب شد.فلاح پس از لی جانگ کئون از کره جنوبی و کازوهیتو آکاشی از ژاپن به مدال برنز رسید.
خودش می گوید : من با بدن خسته به سئول رفتم نه فقط من بلکه دیگر ملی پوشان هم وضع بهتری از من نداشتند اگر برادران محبی ،الله مراد زرینی و…در بازیهای آسیایی آن سال شکست خوردند بیشتر به دلیل همان فشارهای قبل از مسابقه بود.درسئول من بعد از پیروزی مقابل حریف پاکستانی به مصاف ساکایی از ژاپن که یک ماه بعد صاحب مدال برنزجهان شد رفتم تایم اول مسابقه ۱بر ۱تمام شد اما تایم دوم رمقی برای من باقی نمانده بود و نماینده ژاپن به راحتی پیروز شد ومن به مدال برنز رسیدم.
مقام چهارم المپیک سئول
برای حضور در المپیک از مسابقات قهرمانی تهران شروع کرد و در آن مسابقه ها با شکست دادن کیوان محمد زاده و حمید غفوریان به مسابقات کشوری رفت . در رقابت های کشوری نیز قهرمان و صاحب پیراهن تیم ملی شد
.روایت فلاح از آن مسابقات برای خیلی ها تازگی دارد و خواندنی است:
اما چند عامل باعث شد من از تصاحب مدال المپیک دور بمانم و مهمترین عامل ممنوع الخروج شدن منصور برزگر سرمربی تیم ملی بود که درست پای پله های هواپیما از همراهی تیم ملی در المپیک محروم شد.برزگر برای آماده سازی تیم خیلی زحمت کشیده بود و به خوبی با ملی پوشان هماهنگ بود.اگر او به المپیک می آمد می توانست کمک کند تا من در قدمهای آخر بهتر کشتی بگیرم.عامل دوم اشتباهی بود که در زمان مسابقه من به وجود آمد.در المپیک هرروز وزن کشی انجام می گرفت و من که وزن زیادی کم می کردم با هزار زحمت وزنم را تحویل می دادم .روز اول و دوم بهترین کشتی ها را من گرفتم و به راحتی به دیدار سر گروهی رسیدم و دریک قدمی فینال المپیک بودم در مجموعه المپیک دو نوع سونا بود یکی سونای ۶۰درجه که من از آن استفاده کردم ویکی هم سونای ۹۰درجه که نشستن در آن خارج از تحمل من بود .من بعد از آخرین کشتی فکر میکردم که وقت کافی دارم تا مثل شب های قبل سونای ۶۰درجه برای کاهش وزن خود استفاده کنم. اما مربیان گفتند وقتی باقی نمانده است و من ناچار شدم به سونای ۹۰ درجه بروم در آن گرمای طاقت فرسا با کاور گرم کن شروع کردم به نرمش و طناب زدن تا یک کیلو و نیم اضافه وزن را کم کنم.فقط آنهایی که اضافه وزن داشتند و این کار را انجام داده اند می فهمند چه عذابی کشیده ام .در کمتر از۲۰ دقیقه یک و نیم کیلو اضافه وزن را کم کردم و روی باسکول رفتم و بیهوش شدم .در المپیک سئول من خیلی آماده بودم حتی با امیر رضا خادم و آیت واگذاری ملی پوشان ۶۸و۷۴کیلو گرم کشتی میگرفتم و حتی جلو هم می افتادم . اما بعد از آن سونا بدن آماده و سر حال من از بین رفت و توان مقابله با کشتی گیر روسی را نداشتم و با باخت ۱۲ بر ۱از راه یابی به فینال باز ماندم . احساس میکردم مدال برنز المپیک ارزشی ندارد،به حال خود رها شدم که اگر منصور برزگردر کنار من بود می توانست من را جمع و جور کند و مدال برنز المپیک را بگیرم اما با شکست ۵ بر۲مقابل حریف بلغاری به مقام چهارم رسیدم.
صید طلا ی جهان در تورنتو
مطابق سنت همیشگی پس ازناکامی در المپیک با نامهربانی مواجه شد؛اما برای پسر سختی کشیده پایتخت این نامهربانی ها انگیزه اورا بیشتر می کرد. برای حضور در مسابقات جهانی سال ۱۹۹۳ تمرینات خود را به صورت جدی ادامه داد. اما در انتخابی مقابل شهرام مردانی پایش آسیب دید از تمرینات گروهی محروم شد و استراحت کرد. وقتی به تورنتو کانادا محل مسابقات جهانی رسیدند در تمرین با بهروز یاری پایش پیچ خورد و دو روزی روی آن یخ گذاشت. اما با همه آن بدبیاری ها دیگر وقتش بود که طلا به اکبر فلاح برسد. او پس از قهرمانی گفت: در تورنتو دعای مردم و پدر و مادرم پشت سرم بود. آنجا طوری کشتی گرفتم که همه انتظار داشتند و بدون کوچترین اشتباهی جنگیدم و بعد از چند سال زحمت و تلاش مزد زحماتم را گرفتم و مدال طلا را برای کشورم به ارمغان آوردم.
نقره جهانی آتلانتا
در آتلانتای آمریکا آماده و سرحال بود. حتی حریف کوبایی نایب قهرمان سال گذشته جهان هم مقابل او حرفی برای گفتن نداشت اما به گفته خودش در فینال برنامه ای برای مقابله با آرائیک گئورگیان حریف ارمنستانی خود نداشته و یا فکر نمیکرده حریفی که بارها به او باخته است بتواند وی از تصاحب مدال طلا دور کند. گئورگیان از غفلت او استفاده کرد و در همان لحظه اول امتیازات لازم را گرفت و بعد هم روی حملات فلاح عکس العمل نشان داد ، قهرمان شد و مرد محجوب کشتی ایران به مدال نقره رسید.
فلاح در آینه فلاح
خبرگزاری صدای کشتی از میان جراید و نوشته های نشریات ورزشی آن دوران و مصاحبه های داغ با اکبر فلاح بخش های جالبی را انتخاب کرده که برای اولین بار پس از مدتها باز نشر می شود.گفته ها و روایت هایی که می تواند به عنوان یک میراث فرهنگی در آینه خاطرات ورزش ملی به یادگار بماند.
از کشتی به جز نامهربانی ها خوبی هم دیده ام
من اگر کشتی گیر نمیشدم معلوم نبود چه بر سر من می آمد در محیطی پر از خطر به دنیا آمدم محیطی پر ازجرم و فساد که خطرات زیادی جوانان را تهدید میکرد. من در چنین محیط و فضایی به طرف کشتی کشیده شدم و اگر کشتی نبود شاید به جمع خلاف کاران می پیوستم. من خودم را همیشه مدیون کشتی میدانم اگر الان هم به باشگاه کارگران میروم و مربی گری میکنم به این دلیل است که میخواهم دین خودم را به کشتی ادا نمایم و بتوانم جوانان را از خطراتی که آنها را تهدید می کند دور نمایم.
حسینقلی واقعا یک مربی تمام عیار بود
حسین آقای مهر آموز که همه ی بچه محلها به او حسینقلی میگفتند یک مربی واقعی بود کسی که به نظم و ترتیب و انضباط بسیار اهمیت میداد و تنوع در نوع تمریناتش زبانزد بود او اولین نفری بود که به باشگاه می آمد و آخرین نفری هم بود که از باشگاه خارج میشد. شگردها را خوب عنوان میکرد و استعداد هارا خوب شکوفا میکرد روی زیر گیری تاکید زیادی داشت و از فنون بالا تنه هم غافل نبود. کشتی گیر را برای خودش نمیخواست اگر می دید کشتی گیری سطح بالا تری دارد او را به مربیان دیگر معرفی میکرد. او راه و رسم کشتی گرفتن را به من یاد داد و الان که مربی شده ام سعی میکنم رفتارهای او را الگو قرار دهم.
بهمنش گفت این بچه قهرمان می شود
وقتی نوجوان بودم هرجا مسابقه ای برگزار میشد شرکت میکردم حتی مسابقه باشگاه به باشگاه را هم از دست نمیدادم و در زورخانه ها هم کشتی میگرفتم. در مسابقات پهلوانک ها به حریفی در فینال باختم و شروع کردم به گریه کردن. اقای عطاا… بهمنش داشت کشتی ها را از تلویزیون گزارش میکرد و وقتی آن کشتی تمام شد بدون توجه به نفر برنده با من مصاحبه ای انجام داد و به تماشاگران گفت این بچه رابه یاد داشته باشید این قهرمان جهان میشود. آن زمان من ۱۱ سال داشتم و دقیقا حرف ایشان بعد از ۱۶ سال به کرسی نشست.
آقا خادم آن طوری بود…
خیلی کوچک بودم ،در یک مسابقه شرکت کردم که مسابقه ناحیه ای و منطقه ای تهران بود من در ناحیه خودم اول شدم و آقا خادم حقیقت رئیس فدراسیون وقت مرا صدا زد و دستی به سرم کشید و تشویقم کرد و گفت دست حریفت را بگیر و دور سالن بچرخید. این حرکت باعث شد کل سالن ما را تشویق نمایند آن حرکت و تصمیم آقا خادم تاثیر عمیقی در روحیه ام گذاشت چرا که یک سالن به خاطر بچه ی ۱۱ و ۱۲ ساله کلی تشویق کردند. آقای خادم حتی در مسابقات ناحیه ای هم شرکت می کرد .
مجید ترکان از خودم پرسید فلاح کیست؟
در مسابقات قهرمانی تهران اول شدم و به مسابقات قهرمانی نوجوانان کشور رفتم.توصف وزن کشی دیدم نوجوانی با لهجه مازندرانی از این و آن میپرسد اکبر فلاح کیست؟هیچکس جوابی برای گفتن نداشت تا اینکه به خودم رسید پرسید اکبر فلاح کیست گفتم خودم هستم.ترکان سراپای مرا بر انداز کرد و رفت.او دنبال نماینده تهران می گشت که ببیند چه قد و قواره ای دارد و وقتی مرادید سر جایش برگشت و وزن کشی کرد.در آن مسابقه هردو به فینال رسیدیم در فینال ترکان حساب شده تر کشتی گرفت و برنده شد او هم بزرگتر بود و هم با تجربه تر بعد ها هیچوقت باهم روبه رو نشدیم اما از کار او خیلی خوشم آمد برای هرحریفی طرح و برنامه خاصی داشت.
عاشق کشتی گیران صاحب سبک هستم
از کشتی گیرانی که خلاقیت و ابتکار دارند و کشتی هایش مثل هیچ کس نیست خوشم می آید جان اسمیت آمریکایی وسایتی اف روسی از جمله همین کشتی گیران هستند از کشتی گیران داخلی هم مجید ترکان و برادران محبی را می پسندیدم آنها زحمت زیادی کشیدند ولی حقشان خیلی بیشتر از این مدالها بود که گرفتند.
رمز موفقیت هر کشتی گیری شرکت در انتخابی است
در طول دوران ورزشی ام هر گاه در مسابقات انتخابی شرکت کردم و صاحب پیراهن تیم ملی شدم موفقیتی کسب نمودم دو سال در مسابقات انتخابی شرکت نکردم که بدترین نتایج رقابت های جهانی و المپیک را گرفتم بار اول در مسابقات جهانی استانبول بود که مربیان تیم ملی به دلیل اینکه من سال قبل قهرمان جهان شده بودم مرا از حضور در رقابتهای انتخابی معاف کردند که نتوانستم توفیقی کسب نمایم. من الان در سمت مربیگری که در باشگاه دارم موافق برگزاری مسابقات انتخابی جهت راه یابی به مسابقات جهانی و المپیک هستم چون باور دارم وقتی که کشتی گیری در مسابقات انتخابی شرکت می کند تکلیفش را با خودش روشن می کند یعنی می فهمد در کجای کشتی قرار دارد و باید چه کاری بکند تا به نقطه ای که می خواهد برسد. حضور در رقابتهای انتخابی اعتماد به نفس کشتی گیر را بالا میبرد و کشتی گیر در مسابقات با این انگیزه روی تشک می رود که در کشور خود بهترین بوده و نماینده شایسته کشورش در این مسابقات است.
المپیک آتلانتا
در المپیک آتلانتا وضعیت خوبی نداشتم و روحیه ام خراب بود و مسئولان طوری با من رفتار میکردند که انگار صدقه سری داده اند و مرا برای المپیک انتخاب کرده اند. تمرینات غلط و غیر علمی هم بدنم را خراب کرده بود. چوب این بی برنامگی را نه فقط من بلکه غلامرضا محمدی، محمد طلایی، عباس حاج کناری، حتی عیسی مومنی را خوردیم و باختیم.
برادران اکبر نژاد باید قهرمان جهان می شدند
سر سخت ترین حریفانی که با آنها روبرو شدم برادران اکبر نژاد بودند. آن دو هیچوقت به حق خود نرسیدند. اکبرنژاد ها حریفانی در سطح جهانی بودند و باید قهرمان جهان و المپیک می شدند اما خوش شانس نبودند که به این موفقیت برسند من در مقابل علی اکبرنژاد همیشه فکر میکردم قدرتم از او کمتر است واقعا برادران اکبر نژاد در دنیای کشتی به حقشان نرسیدند.
مردانگی درکشتی زبانزد جهانیان است
زمانی در آلمان بودم نکته ای ذهن مرا به خود جلب کرد و آن این بود که پشت پیراهن یک جوان نوشته بود والیبال مال دختران است فوتبال مال پسران است و کشتی مال مردها است. با همین سه جمله کوتاه موجودیت و جایگاه کشتی در بین جهانیان نمایان است و آنان هم به این نکته رسیده اند که کشتی دارای فرهنگ مردی و مردانگی است و دریافته اند رفتار و کردار ورزشکار این رشته با دیگر ورزشکار ها متفاوت است.
آرزویم کشتی باآرسن فادزائف بود
یکی از آرزوهایم کشتی گرفتن با آرسن فادزائف روسی بود او ۸ مدال جهانی داشت و در وزن من کشتی میگرفت اما هیچوقت این فرصت پیش نیامد در رقابتهای جهانی والمپیک باهم کشتی بگیریم فقط یک بار باهم کشتی گرفتیم آن هم در المپیک آتلانتا بود که نه من فلاح قبلی بودم و نه او آرسن فادزائف روسی. شاید اگر من و او در مسابقات جهانی ۹۳ تورنتو یا المپیک بارسلون باهم کشتی میگرفتیم زیبا ترین مبارزه شکل میگرفت اما در تورنتو کشتی من و او اصلا تماشایی نبود.
رسم و رسوم و حرمت شکنی در کشتی
متاسفانه حرمت شکنی در کشتی باب شده و این ضعف ایراد به گذشته ی نه چندان دور کشتی برمی گردد .بی نظمی های حاکم بر کشتی و مدیریت ضعیف مدیران غیر ورزشی باعث گردید که حرمت ها حفظ نگردد و کشتی گیر سالاری جای شایسته سالاری را بگیرد وقتی بزرگترها قدر هم را ندانند و بله قربان گو باشند حرمت شکنی ها در بین ورزشکاران باب میشود و کشتی به جایی می رود که برگشت آن به حالت اول سخت خواهد بود. مدیریت بر فدراسیون کشتی حق اهل کشتی است و اهل کشتی درد کشتی و کشتی گیر را میدانند. کسی که از بیرون وارد فدراسیون می شود و پستی را می گیرد از روح و روان مربی و کشتی گیر چیزی نمیداند و همین امر باعث می گردد که کشتی روز به روز به بیراهه برود.
حیف از برادران محبی
برادران محبی میتوانستند بارها وبارها از سکوی قهرمانی جهان و المپیک بالا بروند ولی غیبت تیم ایران از۲ دوره المپیک ۴دوره مسابقات جهانی باعث گردید آنها فقط سه بار روی سکوی جهانی بروند که حق آنها بیش از این بود .خیلی از کشتی گیران دیگر هم شایستگی و لیاقت قهرمانی در جهان را داشتند ولی همین امر باعث گردید از سکو دور بمانند سیاوش نوری،امیر تهرانی،برادران اکبر نژادو…..از این جمله بودند .ما میتوانستیم در دنیای کشتی خیلی بیشتر ازاین هامدال داشته باشیم ولی مدیریت کشتی و نکاتی که در بالا ذکر گردید باعث شد نتوانیم کشتی ایران را به جایی که واقعا لایق آن باشد برساند.
با من خوب تا نکردند
بعد از المپیک، هنوز عشق کشتی در وجود من موج می زد. من می خواستم باز هم در صحنه بمانم وکشتی بگیرم و صاحب مدال بشوم اما با من بد تا کردند و حتی فرصت ندادند من خودم را محک بزنم. برای حضور در رقابت های جهانی سال ۱۹۹۷ اعلام آمادگی کردم، اما هیچ فرصتی به من نداند و داود قنبری را انتخاب کردند و به من گفتند اگر میخواهی کشتی بگیری باید در وزن ۷۴ کیلو کشتی بگیری و این یعنی سنگ قلاب کردن من ،با این وجود من حضور در بازی های آسیایی ۱۹۹۸ بانکوک را مد نظر قرار دادم و در کشتی با امیر توکلیان هم در حالی که تا ۵ ثانیه به پایان مبارزه ۱ بر صفر جلو بودم خاک شدم و ۱ بر ۱ باختم و به این هدف هم نرسیدم. بعد بدون اینکه خداحافظی کنم از قهرمانی کنار گرفتم ولی از روزی که کشتی را کنار گذاشتم به طور جدی مربیگری در باشگاه کارگران را ادامه دادم و هنوز هم مشغول تمرین به جوانان و نوجوانان هستم.
تلخ و شیرین فلاح
فلاح مانند خیلی از قهرمانان خاطرات تلخ و شیرینی دارد و می گوید: بهترین خاطره من به مسابقات جهانی ۱۹۹۳ ادمونتون کانادا بر میگردد که در آن مسابقات از سکوی قهرمانی بالا رفتم دلم نمی خواست این مراسم زود پایان گیرد.
خاطرات تلخ فلاح نیز به مسابقات المپیک سئول و جهانی ۱۹۸۹ مارتینی سوئیس برمیگردد در سئول چهارم شد او می گوید: شکست در برابر حریف بلغاری برایم غیر منتظره بود. در شرایطی که می توانستنم او را ببرم، کاهش وزن به روحیه ام برای کشتی با این حریف لطمه زد. در مارتینی سوئیس هم نفرات دوم و سوم جهان را بردم آن زمان هر روز وزن کشی صورت میگرفت روز اول سر وزن بودم اما روز دوم اضافه وزن امانم نداد و هرچه تلاش کردم فایده نداشت و به سر وزن نرسیدم و از ادامه مسابقه باز ماندم آنجا حقم کسب مقام قهرمانی بود.
عناوین و افتخارات اکبر فلاح
* بازی های المپیک
۱۹۹۸ سئول مقام چهارم
* مسابقات جهانی
۱۹۹۳ ادمونتون کانادا مدال طلا
۱۹۹۵ آتلانتا آمریکا مدال نقره
* بازی های آسیایی
۱۹۸۶ سئول کره جنوبی مدال برنز
* قهرمانی آسیا
۱۹۸۷ پاکستان مدال نقره
۱۹۹۲ تهران مدال نقره
* مسابقات پهلوانی
دسته ۶۲ تا ۷۰ کیلو گرم سال ۱۳۶۵ مدال طلا
دسته ۶۲ تا ۷۰ کیلو گرم سال ۱۳۶۷ مدال طلا
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰