به بهانه سالروز تولد جهان پهلوان سرزمین ما/با آقا تختی مصون می مانیم
برای دهه شصتی های کنجکاو تمام منابع خلاصه می شد در آه و افسوس و حسرت بابا بزرگ هایی که صبح جمعه ها یا وسط گود زورخانه بودند و یا روی صندلی ها رنگ و رفته تنها باشگاه کشتی شهر، به جبر روزگار فقط تماشاگر تمرین شبه مسابقه جوانان بودند. وقتی با هم سن و سال های شان دمخور می شدند خیلی زود به یادش می افتادند و بغض جملات شان می شکست. گونه شان خیش هم می شد، تندی پاکش می کردند تا نوه بیش از این زل نزند. آنوقت ها مثل این روزها دل ها همه شکسته نبود، درد پدر و مادر داشت و دست هر کسی نبود، آدم غمدار هزارتا غمخوار دور و برش بود. دیدن شانه لرزان پدر بزرگ عجیب بود، آخر وقتی ننجون دیگر تکان نمی خورد هم گریه نکرده بود. این چه غمی بود که آقاجان را سر لرز می آورد. کلاه روسی پهنش را روی سرش جابجا می کرد و رو به دوستش چند تا خدا رحمتی و روحش شاد می گفت و بلند تکرار می کرد: آقا تختی حیف شد، حیف…
سوال بی جواب می ماند. این آقا تختی کی بود آقاجان. گوشه ای از دیوار سالن کشتی را نشان می داد. روی قاب عکسی چهره ای جذاب با چند مدال روی سینه اش و پیکری عریان اما چشمانی گیرا بود. پس اوست که هر بار پیرمردهای محل خاطراتش را تکراری و هر بار با ولع فقط می شنیدی یک مرد بود و چند جمله دیگر که هیچکدام به وضوح واژه مرد نبود. همان وقت ها بود که لابد جایش در قلب سفت شد مثل آنکه رفت زیر پوستش، آخر ندیده و نشناخته؟
بعدها هر بار که اسمی از تختی شنیده می شد ناخود آگاه احترام می گذاشتی. انگاری این مرد نمرده و رویین یاد شده است. نامش همیشه برده می شد و دیگران را به بزرگی اش حواله می دادند. الگوی اخلاقی همه ورشکاران و کشتی گیرانی بود که مصاحبه شان را در دنیا و کیهان ورزشی می خواندی و عجیب است که هنوز این احترام کمرنگ نشده و تا اسمش می آید، به نشانه ابهت و عظمت تختی صاف می ایستند.
حالا که دیگر فیلم و عکس آقا تختی زیاد شده و منابع برای شناخت این اسطوره پهلوانی وسیع است اما نباید از یاد برد که جهان پهلوان ویژگی دارد که خاص است. آقا تختی کشتی گیر موفق بوده و هفت عنوان درخشان دارد که سه تای آنها در تاریخ المپیک ثبت شده، اما آنقدر که به خاطر خلق و خویش آنهم در دوران پر سکوت آن زمان، گفته شده از دلاوری ها و جنگاوری هایش روی تشک برای ایران و ایرانی گفته نمی شود.
در دوران حیاتش و سال ها بعد از آن معرفی چنین اسطوره ای بدون آنکه سینه به سینه بچرخد ممکن نبود. این تختی اکسیری بود که به تمام ایران گستراند و ورزش را جادو کرد. ورزشی و غیر از آن بی آنکه رسانه ها فعالیت چندانی داشته باشند، پهلوان نسل خود را از فنا و نسیان دور کردند و یادش را به دیوار تاریخ الصاق کردند.
رنگ پهلوانی در ورزش پرحاشیه امروزی همان سپید به مانند دل پاک تختی و عهد ستودنی اش به مردم و وطنش نیست با این حال هنوز در سالن هایی که مزین به نام اساطیری تختی است، بر زبان راندن ادبیاتی ناپهلوانانه و انجام حرکاتی ناشایست گناهی بزرگ قلمداد می شود.
نوادگان دیروز همان بابابزرگ ها پدران امروز هستند که وظیفه دارند برای درس پهلوانی فرزندان خود، نمایه ای چون تختی را در گوش مشتاق و در نگاه بهت زده بچه های شان بخوانند و بنگارند. یاد آقا تختی به عنوان پهلوان زنده ای که جسمش در تراب است و یادش در همه جا، تنها مستمسک نجات جامعه ورزشی است که با شتاب به سوی حواشی کاذب پیش می رود. آقا تختی اسمش که وسط باشد خوی غیرتمندی تحریک می شود.
روحش شاد و یادش ماندگار
برچسب ها :تختی ، روز ملی کشتی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰